چه شیرین و چه درست است این سخن : آن فقیر دوره گرد خود خدا بود و من به جایی می رفتم که خدا در آن نبود. درود و آفرین برگوینده ی این سخن . اگر بیست در سد مردم ایران چنین بیندیشند و اندیشه ی خود را بی باکانه با دیگران در میان بگذارند و پرده ای ضخیم، که تار و پودش از ترس بافته شده بر اندیشه خود نکشند، آن روز ایران برای همیشه از بند بندگی دینکاران خدا نشناس آزاد خواهد شد. بامید آن روز پاینده ایران – هومر آبرامیان
گناه شیرین است
درمکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درستهایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند
در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه ان دوره گرد خود خدا بود
درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا در کمک به مردم جستجوکنم آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست