دانش نیک – بینش نیک – منش نیک
مرگ رسمی حقوق- مطالعات زنان – حقوق بشر- مدیریت – مدیریت فرهنگی و هنری- جامعه شناسی – علوم اجتماعی- فلسفه – روانشناسی – علوم تربیتی و علوم سیاسی اعلام شد.
از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی ( و پیش از آن نیز ) کوششی فراگیر در راستای زدودن همه ی یادمانهای فرهنگ و تاریخ ایران پیش از اسلام آغاز گردید تا زادمانهای آینده ی ایران بی هیچ یادمانی از گذشته یکسره بجامه ی اسلامی درآیند، در راستای چنین آرمانی بود که آیت الله مرتضی مطهری در روز سیزدهم فروردینماه هزار و سیسد و چهل و نه در حسینیه ارشاد به آیینهای نوروزی یورش برد که:« این کارها احمقانه و دلیل خریت پدران شما است… چرا این سند حماقت را سال به سال تجدید می کنید؟ این یک سند حماقت است که شما هی می کوشید که این سند حماقت را زنده نگهدارید و بگویید ماییم که چنین پدران خری داشته ایم…» .
در راستای همین آرمان بود که خمینی در نخستین روزهای درآمدنش به ایران گفت:ملی گرایی خلاف اسلام است…
در راستای همین آرمان بود که سخنرانیهای پیاپی در خوار شماری فردوسی و شاهنامه اش در دانشگاهها و دیگر کانونها ی آموزشی ایران برپا کردندکه:
ما شاهنامه نمی خواهیم، ما پاسدار نامه می خواهیم…
باز درراستای همین آرمان بود که علی لاریجانی هنگامی که سرپرست سدا و سیمای جمهوری اسلامی بود در دانشگاه تهران به دانشجویان ایرانی گفت: ایرانیان پیش از اسلام مردمی وحشی و در کل بیسواد بودند و خود نیز می خواستند که بیسواد باشند، این اسلام بود که فرهنگ و تمدن به ایران آورد..
سدِ سیوند در را ستای همین آرمانِ ایران ستیزانه برپا گردید تا همه ی ماندمانهای تاریخی را در جاده ی شاهی زیر آب برد و با نمی که در پیرامون خود پدید خواهد آورد آنچه را که در پاسارگاد برجای مانده است در گذرگاه ویرانی بگذارد .
باز در راستای همین آرمان است که امروزه آنچه که در کتابهای درسی درزمینه ی تاریخ ایران باستان( از کلاس یکم دبستان تا کلاس دوازدهم دبیرستان) به دانش آموزان ایرانی آموزش داده می شود از هفتاد رویه فراتر نمی رود، نیمی از این هفتاد رویه فرتورهایی از ویرانه های تاریخی و نیم دیگر بد گویی در باره ی نیاکان ایرانی پیش از اسلام ما است .
ایران ستیزانی که امروز بر نیابوم ما فرمان می رانند راهی را پیش گرفته اند که از هزار و چهارسد سال پیش به اینسو نیاکان ایران سوزشان پیش گرفتند، همانان که:(…بگرفتند و غارت کردند… بسیار غنائم و برده گرفتند … همی کندند و همی سوختند و مال این ولایت بتاراج بردند… لشکر اسلام اندر افتادند و کشتنی کردند هرچه منکرتر … مالی عظیم حاصل کردند… قریب صد هزار برده از پسرکان و دخترکان فا یدت یافتند… چندان خون بریختند که نهر از حکم طهارت بیرون شد و مشارب آن بر هر شارب حرام گشت…گردیزی رویه های 67- 68
(…بی درنگ به نابود کردن ذخایر علمی و فرهنگی ملل مغلوب پرداختند آنچنانکه در حمله به مصر کتابخانه ها را به آتش کشیدند و محصول تمدن و فرهنگ چند هزار ساله ی این ملت باستانی را به آتشدان حمام ها افکندند بطوریکه مدت شش ماه چهار هزار حمام در سرزمین مصر از سوختن این کتابها گرم می شد… کتابخانه های ری و گندی شاپور را هم به آتش کشیدند زیرا عمر نیز معتقد بود که:(.. با وجود قران مسلمین را به هیچ کتاب دیگری احتیاج نیست.. ( تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی – ذبیح الله صفاپوشینه ی یکم رویه 33 – تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان پوشینه سوم رویه های 434 به بعد – فرهنگ ایرانی پیش از اسلام محمد محمدی رویه های 39 – 64)
قتیبه بن مسلم باهلی برای مسلمان سازی مردم خراسان و خوارزم ضمن قتل عام مردم و ویرانی شهرهای این مناطق، مورخین- متفکرین و دانشمندان این نواحی را بکلی فانی و معدوم الاثر کرد و بسیاری را به شهرهای دوردست تبعید نمود و آثار و رسالات آنان را بسوخت آنچنانکه اخبار و و اوضاع ایشان ( مردم خراسان و خوارزم ) مخفی و مستور ماند … و اهل خوارزم امی و بیسواد ماندند و در اموری که مورد نیاز آنان بود تنها به محفوظات خود استناد کردند … ( علی میر فطرس = ملاحظاتی در تاریخ ایران = رویه 27 )
و همه ی این دژ منشی ها برای اینکه: (.. رخساره ی اسلام به گلگونه ی نصرت جلا داده شود و ماده ی الحاد و کفر در آن نواحی منقطع گردد) (تاریخ یمینی رویه 210-280)
درآن روزگار بد هنجار که چراغ ملیت ایرانی می رفت تا برای همیشه خاموش گردد، گرانمایه مردی از تبار مردان بزرگ تاریخ بنام فردوسی از سرزمین فرهنگ خیز خراسان بپا خاست و با سرودن شاهنامه ی کلان خود ، انیران ایران سوز را درستردن شناسه ی ملی ایرانی ناکام گذاشت.
اگر فردوسی بدون بهره گیری از دستاوردهای دانش امروزمانند تلویزیون و رادیو و اینترنت توانست چنین رزم بزرگی را پیروز گر بسازد، چرا ما فرزندان او که آراسته به پیشرفته ترین داده های دانش زمانه هستیم نتوانیم از ارزشهای فرهنگی خود پاسداری کنیم؟
دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود
امروزچشمان زرتشت و کوروش و فردوسی و بابک خرمدین و مازیار، و همه ی دیگر آزادگانی که در راه سربلندی ایران کوشیدند و بس بسیارانشان جان باختند بر دستان ما است که می خواهیم با ایران شان چه کنیم ، آیا تنها در اندیشه ی تخته پاره ی زندگی خود در این دریای توفانی خواهیم بود؟ و یا بی نگر به خیزابه های هراس آور این دریا بادبان بر می کشیم تا در یک همازوری بایسته به پاسداری از ارزشهای فرهنگی و گرامیداشت مفاخر ملی خود بکوشیم و نامی خوش از خود در تاریخ برجای بگذاریم؟
فرهنگستان جهانی کوروش بزرگ نه تخته پاره بلکه کشتی پر پیکری است که می تواند گنجینه های گرانبهای فرو فرهنگ ایرانزمین را به کرانه های سربلندی برساند. آنجا که دشمن می کوشد که چراغ دانش را در گذرگاه بادهای توفنده بگذارد ، ما چهلچراغ دانش بر می افروزیم تا مردم خود را به گردن آویز دانش آراسته بگردانیم، و در این پیکار سخن فردوسی بزرگ آویزه گوش ما است که:
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
شایان یاد آوری است که همه ساله بیش از نیم میلیون تن از جوانان هوشمند ایرانی پس از پایان دوره ی دبیرستان ، پشت سد کنکور می مانند، شماری از آنان که از این سد گذشته اند از سد آزمونهای دینی نمی توانند بگذرند ، و شمار دیگری توان پرداخت هزینه های کمر شکن دانشگاه را ندارند و نا گزیر بجای رفتن به دانشگاه به میدان نبرد زندگی روی می آورند ..و با اندوه بسیار باید گفت که بس بسیارانشان در ژرفای نومیدی، گرفتار دام اعتیاد و هزار و یک تباهی دیگر می شوند..
فرهنگستان جهانی کوروش بزرگ آرمانشهر جوانانی است که جویای دانش و زندگانی بهتر اند، جوانانی که می خواهند در یک کانون دانش پراکنی گرد هم آیند و از سر ریز دانش استادان در زمینه ها ی گوناگون بهره بگیرند، جوانان هوشمندی که هیچ گناهی ندارند جز آنکه در حکومت اسلامی زاده شده اند، این خویشکاری ما است که بیاری فرزندان خود بشتابیم و آنان را از این روزگار بد هنجار رهایی بخشیم.
مردم سرزمینی که اندیشمند بزرگی مانند زرتشت را به جهان پیشکش کرده اند ، مردمی که بدستیاری کوروش بزرگ حقوق بشر را به جهان ارمغان کردند ، مردمی که آسمان فرهنگ جهان را در پرتو اندیشه های هستی شناسانه ی مولوی بلخی – رودکی سمرقندی – خیام نیشابوری زکریای رازی – حافظ شیرازی و هزاران خورشید تابناک تاریخ اندیشه روشنی بخشیدند ، امروز هم می توانند بیارمندی یکدیگر چراغ دانش بر فروزند و جهان را به بهترین ارزشها آراسته بگردانند . بنیاد گذار و کارگزاران فرهنگستان جهانی کوروش بزرگ چشم براه فرزانگان آزاده ای هستند که بپا خیزند و با هر دانش و توانش که دارند این جنبش بزرگ فرهنگی را یاری برسانند.
پاینده ایران – هومر آبرامیان